طنز

کریس را دوساعت تو مصدوم کن!

الهی به گل‌های دایی قسم
به انگشت شیث رضایی قسم

الهی به اخلاق منشوریان
به موی پریشان منصوریان

به اصرار بر کار تیمی قسم
به جادو به ساق مجیدی قسم

به گل‌های شانسی از راه دور
خصوصا همان ضربه خاکپور

به دشواری و سخت و صعبی قسم
به فیگو، به کفشای کعبی قسم

به روز قیامت به شیپور و سور
به "چه میکنه"های فردوسی پور

به فلفل به تندی و تیزی قسم
تو را به فرار عزیزی قسم

به سیمینی ساعد ساقیان
سر برج میلاد میثاقیان

به اسطوره سرفرازی قسم
به دروازه بی حجازی قسم

به مرحوم مغفور بی آشیان
به حرص و به لبخند کفاشیان

خودت روی پای کریس زوم کن
کریس را دوساعت تو مصدوم کن!

...

طنز, مثنوی, ناشناس, وقایع روز نظر دهید...

آفتابه!

به رغم آتش آن چشم‌ های جذابه
ز عشق همنفسی خواستم نه همخوابه

عجب زمانه ظاهرپسند نامردی‌ ست
کشیده مردم روراست را به صلابه

سیاوشانه ز آتش گذشته‌ام اما
دو قطره اشک نیامد به چشم سودابه

صدا زدم دگر اسباب پاک بودن چیست؟
ز حجره سر به در آورد شیخ و گفت: آفتابه

...

اجتماعی, طنز, غزل, محمدعلی جوشایی نظر دهید...

با دلستانش می روم، با دلستانم می‌رود!

"ای کاروان آهسته ران، کآرام جانم می‌رود"
درد درون سینه ام،تا اِند (End) رانم می‌رود

دنیا چه تکراری شده، گاهی تنوع لازم است
با دلستانش می روم، با دلستانم می‌رود!

من با رفیقی مهربان، در جستجوی یک مکان
وقتی مکانم جور شد، نامهربانم می‌رود!

او می‌رود دامن کشان، عینک به سر، ابرو کمان
یک ون گرفتش ناگهان، با ون امانم می‌رود!

باور نکن این قصه را، هرکس بگوید:عاشقم،
آماده ام تا پای جان پایت بمانم؛ می‌رود

کار لولو با یک ممه، حل می‌شد اما این لولو
بس که ممه برده دگر، دارد ممانم می‌رود

با یک خر آمد شهر ما، هرجا خر او می رود
آخر خر او مثل گاو، از نردبانم می‌رود

این نامسلمان بامنِ کافر چه کرده کین چنین
هر ثانیه، نام خدا روی زبانم می‌رود...

دستان بابا خالی است، از نان و نفت و زندگی
با آبرویش زنده است، کم کم همانم می‌رود

سعدی تورا جان فروغ، از شوخی من در گذر
از این اراجیفی که بر، روی زبانم می‌رود!

...

اجتماعی, صابر قدیمی, طنز, غزل نظر دهید...

بزن خود را به لالی_ یا_یَ_یو_یی لال بازی کن!

تو با شیرین زبانی های من فرهاد بازی کن
دوباره لحظه های عاشقی را صحنه سازی کن

نگاهِ چون شرابت را بزودی کشف خواهم کرد
مرا با چشم خود مشهورتر از شخصِ رازی کن!

نمک گیر نگاهت کرده ای ما را خدا را شکر
تو امشب با لب و موی رها مهمان نوازی کن

گرامی دار عشقت را ،قیامت میرسد آخر
بیا پشت سر عشقی چنین، فکرِ نمازی کن!

نگاهم در نگاه تو قصیده می سراید شب
عزیز من از این پس فکر شب های درازی کن

اگر آمد کسی پیشت سوال از عشقمان پرسید
بزن خود را به لالی_ یا_یَ_یو_یی لال بازی کن!

دل ما خون شد از رقصیدن و ناز و اداهایت
کمی هم جای رقصت، ورزش نرم و هوازی کن

...

اروتیک, طنز, عاشقانه ‏ - نظر دهید...

بختیاری زاده ای یا ایل تو قشقایی است؟!

تن بلورین ماه ِ من ! مویت شب ِ یلدایی است
اینهمه محشر شدن اسراف در زیبایی است

فکر ِ مضمون ِ جدیدم، قیس تکراری شده
نه نمی گویم که چشم ِ سرمه ات لیلایی است

باربی هستی و زنهای  حسود پایتخت
بحث داغ روزشان جراحی زیبایی است

وعده  "چون تو شدن" همراه با میکاپ و مِش
تازگی ها بهترین راه درآمد زایی است

جای پایت بهترین آب و هوای نقشه هاست
هر جزیره در هوایت نام ِ آن هاوایی است

پیش قند بوسه هایت تا کمر خم میشود
شاه قاجاری که نقش استکان چایی است

گوشوارت توامان گیلاس همرنگ شراب
درصدی از این دو قطره آخر گیرایی است

با خیالت می نوازد ضرب و تصنیفش ملوک:
نرم نرمک تا لب ِ چشمه قدی "رعنا"یی است

نازخاتون! چشم برنو! مو دم اسبی! کج کلاه!
بختیاری زاده ای یا ایل تو قشقایی است؟

تازه میفهمم چرا مانده خدا تنها هنوز
هرکسی که عاشقت شد چاره اش تنهایی است

...

طنز, عاشقانه نظر دهید...