حضرت علی اکبر (ع)

علی كه رفت كَانَّ خیام خالی شد

هنوز نیزه نخورده ست پیكرت اما
از این بدن، جگرت گشت ارباً اربا تر

علی كه رفت كَانَّ خیام خالی شد
درست اول كارت شدی تو تنها تر

نیاز ندیدی به خیمه برگردی
كنار این بدنِ بندبند، بند شدی

به التماس نرفتی كنار از بدنش
همین كه دست به گیسم زدم بلند شدی

...

اشعار عاشورایی, حضرت علی اکبر (ع), علی اکبر لطیفیان نظر دهید...