سازد از خون گلو تاج و نهد بر سر خویش

انتشار اشعار شما در چکامه چکامه در اینستاگرام
نازم آن زنده شهیدی که بر داور خویش
سازد از خون گلو تاج و نهد بر سر خویش
تا دهد صبح ازل هدیه به سلطان ابد
به سر دست برد نعش علی اکبر خویش
تا شود مهر نماز ملک اندر ملکوت
ریخت بر بام فلک خون علی اصغر خویش
می‌رود با سر خود در ره حق بر سر نی
چون به زیر سم اسبان نگرد پیکر خویش
از پی حفظ حریم حرم حرمت دوست
به اسارت سر بازار برد دختر خویش
با سر آید به بر محمل زینب که کند
هدیه در راه خدا خون سر خواهر خویش
روی گلگون شفق سرخ شد از خون حسین
تا شود شاهد این خون به بر داور خویش
آن سلیمان که اگر خاتم از او خواهد دیو
بند انگشت دهد همره انگشتر خویش
آن کریمی که اگر بدرۀ زر کرد عطا
پوشد از شرم گدا، ماه رخ انور خویش
در شگفتم چه جوابی به خدا خواهد داد
قاتل او چو درآید به صف محشر خویش
در اذان نام پیمبر برد و وقت نماز
می‌کشد زاده آزاده پیغمبر خویش
آب مهریۀ زهرا و جگرگوشۀ او
باز پیغام عطش می‌دهد از حنجر خویش
چشمه چشم «ریاضی» گوهر از خون می‌ساخت
تا مگر هدیه بدان شاه کند گوهر خویش
کتاب قهوه سرد آقای نویسنده اثر روزبه معینکتاب جزء از کلدیوان بدون سانسور ایرج میرزاکتاب نفیس رازهایی درباره زناننسخه کامل کفرنامه کارورمان صد سال تنهایی مارکزدیوان بدون سانسور فروغ فرخزادمجموعه نفیس “چگونه شاعر شویم؟”مجموعه 150 شعرگرافی خاصمجموعه نفیس 100 شعر اروتیک فارسی

اشعار عاشورایی, حضرت سیدالشهدا (ع), عمومی ‏ -

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *