هیچ وقت، هیچ کس نمی فهمید !

انتشار اشعار شما در چکامه چکامه در اینستاگرام
از زمانی که زاده شد جسمم
روح، مجبورِ درد دیدن شد
جانم از خستگی به لب آمد
عقل، مشغولِ دل دریدن شد
از زمان تولدم گویی
از همان روز اولم مردم !
از همان روزهای اول بود
جای سرپا شدن، زمین خوردم
مادرم در خودش فرو می رفت
هر زمان بچه اش نمی خندید
مادر افسرده شد و من را هم
هیچ وقت، هیچ کس نمی فهمید!
 
کتاب قهوه سرد آقای نویسنده اثر روزبه معینکتاب جزء از کلدیوان بدون سانسور ایرج میرزاکتاب نفیس رازهایی درباره زناننسخه کامل کفرنامه کارورمان صد سال تنهایی مارکزدیوان بدون سانسور فروغ فرخزادمجموعه نفیس “چگونه شاعر شویم؟”مجموعه 150 شعرگرافی خاصمجموعه نفیس 100 شعر اروتیک فارسی

تنهایی, چهارپاره, حسین شهبازیان, حسین شهبازیان, عمومی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *