گویا هنوز باور زینب نمی شود

انتشار اشعار شما در چکامه چکامه در اینستاگرام
کوتاه کن کلام، بماند بقیه اش
مرده ست احترام، بماند بقیه اش
از تیرهای حرمله یک تیر مانده بود
آن هم نشد حرام، بماند بقیه اش
هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت
آمد به انتقام، بماند بقیه اش
شمشیرها تمام شد و نیزه ها تمام
شد سنگ ها تمام، بماند بقیه اش
گویا هنوز باور زینب نمی شود
بر سینه ی امام؟!، بماند بقیه اش
پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته
در بین ازدحام، بماند بقیه اش
راحت شد از حسین همین که خیالشان
شد نوبت خیام، بماند بقیه اش
رو کرد در مدینه که یا ایهاالرسول
یافاطمه!سلام، بماند بقیه اش
از قتلگاه آمده شمر و ز دامنش
خون علی الدوام، بماند بقیه اش
بر خاک خفته ای و مرا میبرد عدو
من میروم به شام، بماند بقیه اش
دلواپسم برای سرت روی نیزه ها
از سنگِ پشت بام، بماند بقیه اش
دلواپسی برای من و بهر دخترت
در مجلس حرام، بماند بقیه اش
حالا قرار هست کجاها رود سرش
از کوفه تا به شام، بماند بقیه اش
تنها اشاره ای کنم و رد شوم از آن
از روی پشت بام، بماند بقیه اش
قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد
شعرم نشد تمام، بماند بقیه اش
کتاب قهوه سرد آقای نویسنده اثر روزبه معینکتاب جزء از کلدیوان بدون سانسور ایرج میرزاکتاب نفیس رازهایی درباره زناننسخه کامل کفرنامه کارورمان صد سال تنهایی مارکزدیوان بدون سانسور فروغ فرخزادمجموعه نفیس “چگونه شاعر شویم؟”مجموعه 150 شعرگرافی خاصمجموعه نفیس 100 شعر اروتیک فارسی

اشعار عاشورایی, حضرت سیدالشهدا (ع), عمومی, غزل, محمد رسولی

یک نظر در مورد “گویا هنوز باور زینب نمی شود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *