اردشیر هادوی

مگر می توان زنی را دوست نداشت و شعری سرود؟!

هر شاعری زنی را دوست دارد
که در چشمانش دریا را دیده است
و از لب هایش شراب نوشیده.
و هر شب
خیالش را تنگ در آغوش می کشد.

در هر شعری
زنی جریان دارد...
مگر می توان زنی را دوست نداشت
و شعری سرود ؟!

شعرهای من
لنگ شراب لب هایت هستند .
کی به دیوان خسته ی من جان می دهی؟!

...

روز زن و روز دختر, عاشقانه, نثر ‏ - نظر دهید...