یعنی که پاره نیست از پشت، پیرهن!
هرجا، بدون تو یعنی عذاب من
یعنی که پاره نیست از پشت، پیرهن
باید ببینمت هرچند چاره نیست
بر زخم قلب من دائم نمک بزن
حالی نمانده است وقتی ندارمت
یعنی که زخمی ام در جنگ تن به تن
چشمانت آسمان، لبخند تو بهشت
ایمان می آورم، آغوش تو وطن
با خنده های تو قند آب میشود
شیرینی عسل افتاده از دهن
تا حد مرگ و میر من دوست دارمت
با چادر خودت من را بکن کفن