فلورا تاجیکی

در میان نبرد زاییدیم !

همه ی روزهای من جمعه
همه ی ماه های من تیرند

زندگی اشتباه کردن بود
مرده ها اشتباه می میرند

تیر بر قلب ماه، ماهی مرد
عشق در پستوی سیاهی مرد

روزهایم سر دوراهی مرد
مرگ ها اشتباه تقدیرند

مرگ گفتیم و زندگی گم شد
زندگی محو بوی گندم شد

عمر ها صرف حرف مردم شد
مردم از عمرشان ولی سیرند

شعر گفتیم و درد زاییدیم
مرد بودیم و مرد زاییدیم

در میان نبرد زاییدیم
خواب هامان بدون تعبیرند

کاخ بد بود خاکمان کردند
ما گنهکار پاکمان کردند

استخوان و پلاکمان کردند
بره ها گله گله می میرند...

...

تیر, جمعه ‏ - نظر دهید...