اسماعیل محمدی

تو را کم دارم!

من به اندازه دنیای شما غم دارم
چون تو او را کم و من نیز تو را کم دارم

بارها کشته ام او را و دلم سرد نشد
بس که احساس حسادت به رقیبم دارم

کاش با قید وثیقه برهم از غم تو
سند سربی شش دانگ جهنم دارم

کیست تا مرثیه خواند به دل مرده من
این چه دردیست خدا کاین همه ماتم دارم

و دقیقا به خلاف صفحات تقویم
چند سالیست که هر ماه محرم دارم

فکر کن هر دو ما مشترکاً هم دردیم
چون تو او را کم و من نیز تو را کم دارم!

...

اسماعیل محمدی, جدایی, عاشقانه, غزل نظر دهید...