امید روزبه

با جیب خالی عاشقی سخته!

هرکی مثِ فرهادِ دیوونه س
هرکی مث مجنونِ بد بخته
حتی اگه لیلی باهات باشه
با جیب خالی عاشقی سخته!

نزدیک شو در حد چن لحظه
تو به چی دل بستی نمیدونم
معقول تر رفتار کن دختر...
من بچه ی میدون خراسونم!

خطی به اسم فقر هر لحظه
مرزی میونِ قلبِ ما  میشه
تو خونه تون بالای تهرانِه
توی اتاقت شهر جا میشه!

هر روزِ من تو راهپیمایی
با جیب خالی تا ونک مردن
پرسه میونِ قلبِ آفریقا
پس کوچه های برفیِ جُردن

میترسم از بچه محلاتون
هر طور شده میخوان باهات باشن
ماشینای شاسی بلندی که
روی غرورم آب  می پاشن!

من با لباسِ کار میخوابم
میخوابی و عین خیالت نیست
کاری که مزد سی و یک روزش
اندازه ی شلوار و شالت نیست!

دنیای من لبریزِ کابوسه
خوابای من یک عمره رنگی نیست
برگرد تو خوابِ خودت دختر
آغوش من جای قشنگی نیست...

...

امید روزبه, ترانه, جدایی نظر دهید...

من وعده ای که حق به شما داده نیستم!

من ساده زیستم ولی خب ساده نیستم
من وعده ای که حق به شما داده نیستم!

از پشت کوه و از پی خورشید اومدم
باور کنید من یه فرستاده نیستم!

دست و دلم به دعوتی هیشکی نمیره تا...
این "اعتراف" معجزه ی آخرم بشه!

ای قومِ تنگدست ببینید! این دفه
اعجاز می کنم که خودم باورم بشه!

پیغمبری شده م که توو قومش اضافیه!
سردش بشه کتابشو آتیش می زنه!

اعجاز من به درد کسی که نخورد! هیچ
حالا عصام داره منو نیش می زنه!

مردم سوال می کنن از هم :بهار کو!؟
تقویم چِش شده که زمستون هنوز هست!؟

کی داره توو عزای خودش گریه می کنه!؟
ابرا که ساکتن چرا بارون هنوز هست!؟

چند وقته که همش با خودم فکر می کنم
واجب تر از رسالت من، امّتِ منه!

میرم به سمت غار دلم میگه صبر کن!
میرم به سمت کوه و دلم شور می زنه!

دیشب دوباره نور رسید و سوال کرد:
مردم چطور حرفمُ از بر نمی کنن!؟

آیه به آیه گفت و بِهم گفت چاپ کن
اینا کتابِ قبلیُ باور نمی کنن!

بغضم گرفت و داد زدم روو به آسمون:
تا مردمی نشی به خدایی نمیرسی

من با کتاب تازه به اعجاز می رسم!
تو با کتاب تازه به جایی نمیرسی!

...

امید روزبه, چهارپاره نظر دهید...

ﺗﻮ ﻳﻜﻰ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻧﺸﻮ!

خوﺩﺕ ﭘﻨﺎﻩ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ ﺗﻮﻯ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺭﺍﻥ
ﻛﺴﻰ ﺑﻪ ﻓﻜﺮِ ﺯﻣﺴﺘﻮﻥِ ﺑﻰ ﺑﻬﺎﺭﺕ ﻧﻴﺴﺖ!

ﻣﻦ ﺍﺯ ﻫﻮﺍﻯ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﺕ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ
ﺳﺮﺕ ﺷﻠﻮﻏﻪ ﻭﻟﻰ ﻫﻴﭽﻜﺲ ﻛﻨﺎﺭﺕ ﻧﻴﺴﺖ!

ﻫﻮﺍﺕ ﺑﺮﻓﻴﻪ ﺍﻣﺎ ﺗﻨﺖ ﻳﻪ ﺗﺎﺑﺴﺘﻮﻥ
ﻇﺮﻳﻒ ﻭ ﻧﺎﺯﻙ ﻭ ﺣﺴﺍﺱ ﻣﺜﻞِ ﻳﻪ ﺷﻴﺸﻪ!

ﻋﺬﺍﺏ ﺁﻭﺭﻩ ﻭﻗﺘﻰ ﻫﻤﻪ ﺗﻨﺖ ﻣﺜﻞِ
ﻳﻪ ﺍﺳﺘﻜﺎﻥ ﻗﺪﻳﻤﻰ ﺗَﺮَﻙ ﺗَﺮَﻙ ﻣﻴﺸﻪ!

ﻫﻮﺍﻯ ﻣﻤﻠﻜﺖِ ﺷﻌﺭ ﺧﻴﻠﻰ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﺱ
ﺑﺎ ﺩﺳﺖِ ﺳﺮﺩ ﻭ ﻛﺜﻴﻒ ﻛﺴﻰ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﻧﺸﻮ!

ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻫﺎ ﺭﻭ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺯﺩﻥ ﺩﺧﺘﺮ
ﺑﻴﺎ و ﻣﺮﺩﻯ ﻛﻦ ... ﺗﻮ ﻳﻜﻰ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻧﺸﻮ!

ﻭﺭﻕ ﻭﺭﻕ ﻫﻤﻪ ﻯ ﺑﻰ ﻛﺴﻴﺘﻮ ﺿﺠﻪ ﺯﺩﻯ
ﭼﻘﺪﺭ ﺩﺭﺩ ﻛﺸﻴﺪﻯ ﻛﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺑﮕﻰ!

ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻐﻀﺘﻮ ﺧﻮﺭﺩﻯ،ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺧﻨﺪﻳﺪﻯ
ﺳﻜﻮﺗﺘﻮ ﻧﺸِﻜﺴﺘﻰ ﻛﻪ ﺟﺎﺵ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﺑﮕﻰ!

ﻫﺰﺍﺭ ﻓﺮﺻﺖِ ﺧﻨﺪﻩ،ﻳﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶ
ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺑﻰ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻃﻠﺒﻜﺎﺭﻯ!

ﻧﻮﺷﺘﻰ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺣﺮﻓﺎﺕ ﻟﺐ ﺑﻪ ﻟﺐ ﺣﻖ ﺑﻮﺩ
ﺑﮕﻮ ... ﺗﺮﺍﻧﻪ ﺑﮕﻮ ... ﺗﻮ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺣﻖ ﺩﺍﺭﻯ ...

...

اجتماعی, امید روزبه, تنهایی نظر دهید...