شهاب مرادی

از عشق، غم مشترکش قسمت ما شد !

از چهره مهتاب، لکش قسمت ماشد
از عشق، غم مشترکش قسمت ما شد

هی فال گرفتیم در آیینه تقدیر
زنگار گرفت و ترکش، قسمت ما شد

وقتی که فلک، حکم به تنهایی ما داد
بر خورد ورق ها و تکش  قسمت ما شد

عمریست که آشفته این بود و نبودیم
از مساله ساده، شکش قسمت ما شد

گفتند که ایام جوانی چه قشنگ است
غم ها و شب و شاپرکش، قسمت ما شد

نامرد رفیقان، به خدا بشکند این دست
وقتی که فقط بی نمکش، قسمت ما شد...

...

تنهایی, شهاب مرادی, غزل نظر دهید...