مجتبی صادقی

آخر عشق قشنگ است، نیندیش بیا...

دو قدم پیش می آیم، دو قدم بیش بیا
شاید این فاصله کمتر بشود، پیش بیا

کلبه ی کوچک من تشنه ی مهمانی توست
آی دریا! به سراپرده درویش بیا...

وهم در وهم به دنبال خودم می گردم
تا رهایم کنی از پرسه ی تشویش بیا!

قیس در کعبه به دنبال یکی می گردد
تا رسانی مگر ای خوب به لیلی ش بیا!

دیگر ای فرصت آبی به چه می اندیشی!؟
آخر عشق قشنگ است، نیندیش بیا...

...

عاشقانه, غزل, مجتبی صادقی نظر دهید...