به جهنم!
شد رهگذر کوچه ی غم ها، به جهنم
بیچاره و آواره و تنها، به جهنم!
در جهل و خرافات خودش ماند و پرید از
فردوس برین دل من تا به جهنم!
امروز نفهمید که بدجور ضرر کرد
وقتی که بفهمد شده فردا، به جهنم!
با پایِ خودش آمد و با پایِ خودش رفت
یک روز به قلب من و حالا به جهنم!
از عشق فقط رنج نصیبم شد و یک عمر
هرچند ستم شد به من اما، به جهنم...!