محسن زعفرانیه

به جهنم!

شد رهگذر کوچه ی غم ها، به جهنم
بیچاره و آواره و تنها، به جهنم!

در جهل و خرافات خودش ماند و پرید از
فردوس برین دل من تا به جهنم!

امروز نفهمید که بدجور ضرر کرد
وقتی که بفهمد شده فردا، به جهنم!

با پایِ خودش آمد و با پایِ خودش رفت
یک روز به قلب من و حالا به جهنم!

از عشق فقط رنج نصیبم شد و یک عمر
هرچند ستم شد به من اما، به جهنم...!

...

جدایی, غزل, محسن زعفرانیه نظر دهید...