مثلِ معتادِ به تریاک، خمار است دلم!
سوت و کورم تو نباشی شبِ تار است دلم
مثلِ معتادِ به تریاک، خمار است دلم
دلِ من مثل اناری ست که در دستِ شماست
خون آن می خوری و تحتِ فشار است دلم
فصل هر فصل که باشد من از آن بی خبرم
بی تو همواره خزان، با تو بهار است دلم
ماهیِ قرمزِ لب های تو شیطان شده است
گربه ای عاشق و دنبالِ شکار است دلم
تا ببازم همه ی زندگی ام را هستم
شرط بازی تویی و اهلِ قمار است دلم