وجیهه جامه بزرگی

زندگی کاش که بر وفق مرادت باشد

زندگی کاش که بر وفق مرادت باشد
آنکه از یاد تو را برد به یادت باشد

بعد از این از ته دل کاش بخندی نه فقط
خنده بر کنج لبت از سر عادت باشد

غم نبینی گل من! اشک نبیند چشمت
از تو در یاد همه چهره ی شادت باشد

آنقدر بخت به روی تو بخندد که فقط
حس هر کس که تو را دید حسادت باشد

این همه غم که تو بر دوش کشیدی ای کاش
جاش بر شانه ی تو مرغ سعادت باشد

...

وجیهه جامه بزرگی نظر دهید...

قدرى در آغوشم بکش تا جان بگیرم!

من بغض باران در دل تنگ كویرم
از ذهن تو دورم ولی امكان پذیرم

راه گریزی هرگز از عشقت ندارم
رودم كه افتادی چو دریا در مسیرم

پشت سكوتم حرفها دارم برایت
رو به سقوطم پیش تو گر سر به زیرم

نشکسته من را رفتنت , از هم گسسته
شیشه نبودم , نازک اما چون حریرم

بی تو هوای زندگی چون مرگ سرد است
قدرى در آغوشم بکش تا جان بگیرم

...

عاشقانه, غزل, وجیهه جامه بزرگی نظر دهید...