باز کن در را دو چشم پر شراب آورده ام!

انتشار اشعار شما در چکامه چکامه در اینستاگرام
باز کن در را دو چشم پر شراب آورده ام
از سر کوه بلند تاک آب آورده ام
آنقَدَر داغم که آتش نيست....نورم را ببين!
شعله را پايين بکش من آفتاب آورده ام
ميزهايت را به چای تيره نازيبا نکن
خمره ای آبستنِ سرخيٌ ناب آورده ام
پلک ها را میپراند، چشمها را می بَرد
داروی بيداری و جادوی خواب آورده ام
سوره هايم جام ها و آيه هايم جرعه هاست
وحی نازل از ازل دارم کتاب آورده ام
قهوه چی! ديوانه ميگويی به من اما مگر ـ
حال تو خوب است و من حال خراب آورده ام
بد حسابی کرده ام ،دستم ولی امشب پُر است
صبر کن لب تر کنم حرف حساب آورده ام
من سرم داغ است و مستی در دلم قُل ميزند
جام آتش روی قليان شراب آورده ام
باز کن...من خنده های مشتريهای تو را
پشت در با گريه ساعت هاست تاب آورده ام...
کتاب قهوه سرد آقای نویسنده اثر روزبه معینکتاب جزء از کلدیوان بدون سانسور ایرج میرزاکتاب نفیس رازهایی درباره زناننسخه کامل کفرنامه کارورمان صد سال تنهایی مارکزدیوان بدون سانسور فروغ فرخزادمجموعه نفیس “چگونه شاعر شویم؟”مجموعه 150 شعرگرافی خاصمجموعه نفیس 100 شعر اروتیک فارسی

اروتیک, غزل, مهدی فرجی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *