باید ببخشی شاعر سر به هوایت را!
انتشار اشعار شما در چکامه چکامه در اینستاگرام کتاب قهوه سرد آقای نویسنده اثر روزبه معینکتاب جزء از کلدیوان بدون سانسور ایرج میرزاکتاب نفیس رازهایی درباره زناننسخه کامل کفرنامه کارورمان صد سال تنهایی مارکزدیوان بدون سانسور فروغ فرخزادمجموعه نفیس “چگونه شاعر شویم؟”مجموعه 150 شعرگرافی خاصمجموعه نفیس 100 شعر اروتیک فارسی
دیگر به یک دنیا نخواهم داد جایت را
من دوست دارم زندگی بادست هایت را
از بی قراری های قلب من خبر دارد
بادی که می دزدد برای من صدایت را
زوی زمین بودی و من در ماه دنبالت
باید ببخشی شاعر سر به هوایت را
تسخیر تو سخت است آنقدری که انگاری
در مشت خود جا داده باشم بی نهایت را
زود است حالا روی پاهای خودم باشم
از دست های من نگیری دست هایت را
هرکس تو را گم کرد، دنبال تو در من گشت
انگار می بینند در من ردپایت را
بگذار تا دنیا بفهمد مال من هستی
گنجشک ها، خانه به خانه ماجرایت را
وقتی پر است از خاطراتت شعرهای من
باید بنوشی با خیال تخت چایت را