سالها با من هماتاقی بود!
انتشار اشعار شما در چکامه چکامه در اینستاگرام کتاب قهوه سرد آقای نویسنده اثر روزبه معینکتاب جزء از کلدیوان بدون سانسور ایرج میرزاکتاب نفیس رازهایی درباره زناننسخه کامل کفرنامه کارورمان صد سال تنهایی مارکزدیوان بدون سانسور فروغ فرخزادمجموعه نفیس “چگونه شاعر شویم؟”مجموعه 150 شعرگرافی خاصمجموعه نفیس 100 شعر اروتیک فارسی
در کنار همین جهان بزرگ
جسد شعرهام جا مانده
که پُر است از تگرگ و از توفان
که پُر است از حروف ناخوانده
در کنار همین جهان بزرگ
یک مسافر به زیر باران بود
گریهاش روی شانههای کسی
مثل اندوه مثل هذیان بود
در کنار همین جهان بزرگ
مثل یک بادبان به بند شدم
روی این آبهای بیپایان
روزگاری فقط بلند شدم
در کنار همین جهان بزرگ
زیر یک تکه آسمان ماندم
بُغضهایم پُر اند از فریاد
پشت آوازها نهان ماندم
در کنار همین جهان بزرگ
قهوه یا چای تلخ نوشیدم
شوکران اسارت خود را
قونیه تا به بلخ نوشیدم
در کنار همین جهان بزرگ
دستهایت تهیست از هیجان
مرگ خود را سراغ میگیری
از قفس از درون این زندان
در کنار همین جهان بزرگ
مثل کودک دچار فردایی
نیستی در پی پیامد خود
ماجرا ای پر از تماشایی
در کنار همین جهان بزرگ
دستهای تو را رها کردم
بعد در خانه، در خیابانها
در هوایت خدا خدا کردم
در کنار همین جهان بزرگ
آمدن، رفتن، اتفاقی بود
درد دوری گیسوان شما
سالها با من هماتاقی بود