مانتو كلوش! خانم دانشكده! سلام!

انتشار اشعار شما در چکامه چکامه در اینستاگرام
بانوی ترم سوم من ، ای فرشته نام
دزدمونای زندگی شاعری درام!
هارمونی منظم آثار بتهوون
مانتو كلوش! خانم دانشكده! سلام!
از بس قدم زدم به دليل همين غـزل
بر گُرده های شهر بجا مانده رد پام
اين روزها بدون تو، نه سينما نه پيتـ...
...زا، من نشسته‌ام و همين بسته آدامـ...
...سی كه تو آن دوشنبه به من هديه داده‌ای
با يك بغل به قول خودت عشق، احترام
آدامس می‌جوم و به تو فكر می‌كنم
بر مبلهای كهنه سلمانی غلام!
هی قرص، هی مسكن اعصاب، هی غزل
بی‌خوابی من و دو سه بسته «لورازپام»
تقصير توست، پای دلم را وسط نكش
ای در كنار شعر من آهنگ بی كلام!
اين ترم واحد غزلـم را تو پاس كن
آن ترم زير برگه من بود ـ 9 ـ تمام
میدانم از نگاه تو این شاعرانه نیست!
من تا هميشه همان همكلاس آشنام...
کتاب قهوه سرد آقای نویسنده اثر روزبه معینکتاب جزء از کلدیوان بدون سانسور ایرج میرزاکتاب نفیس رازهایی درباره زناننسخه کامل کفرنامه کارورمان صد سال تنهایی مارکزدیوان بدون سانسور فروغ فرخزادمجموعه نفیس “چگونه شاعر شویم؟”مجموعه 150 شعرگرافی خاصمجموعه نفیس 100 شعر اروتیک فارسی

حامد عسکرى, دانشگاه, عاشقانه, غزل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *