آنقَدَر درد نشاندی به کلامم که نگو!

انتشار اشعار شما در چکامه چکامه در اینستاگرام
تک درختی سر یک تپه ی غمگینم و سرد
آنقَدَر خسته ام از خلوت بامم که نگو
مثل یک بچه ی آهو که جدا مانده ز کوچ
آنقَدَر دورتر از چشم عوامم که نگو
هیچ کس گوشه ی چشمی به من زار نکرد
آنقَدَر بی کسی آزرده مدامم که نگو
ای که گفتی چو شود ماه تمامم بِرسی
آنقَدَر بی تو شد این ماه تمامم که نگو
از همان روز که دادی تو مرا مژده ی وصل
آنقَدَر در تب و در تاب سلامم که نگو
آمدی عاقبت اما ننشستی نفسی
آنقَدَر تلخ شد از دست تو کامم که نگو
خواستم شِکوه کنم چشم پُر آبم نگذاشت
آنقَدَر درد نشاندی به کلامم که نگو
شربت جام لبت قسمت این سینه نبود
آنقَدَر تشنه ی آن شربت و جامم که نگو
خسته از هر چه حلالم به خداوند ولی
آنقَدَر عاشق آن آب حرامم که نگو
رفتی و سهم من آخر شد از این عشق فراق
آنقَدَر دلخوش این برگ سهامم که نگو
گودی ردّ قدمهای تو شد معبد عشق
آنقَدَر خادم این گودی گامم که نگو
بی تو طوفان زده بر قامتم ای نایب نوح
آنقَدَر سستم و خشکیده قوامم که نگو
همه ی محنت و اندوه جهان مال من است
آنقَدَر غصه و غم گشته به نامم که نگو
مثل یک مرد جذامی شده ام زنده به گور
آنقَدَر جان به لب از درد جذامم که نگو
نفسم می رود و آمدنش کار خدا است
آنقَدَر داده ام از دست دوامم که نگو
روزهایم همه رفتند و سفر نزدیک است
آنقَدَر بوی شب آید به مشامم که نگو
تو که امروز به دیوانگی ام می خندی
آنقَدَر گریه کنی بر سر شامم که نگو
کتاب قهوه سرد آقای نویسنده اثر روزبه معینکتاب جزء از کلدیوان بدون سانسور ایرج میرزاکتاب نفیس رازهایی درباره زناننسخه کامل کفرنامه کارورمان صد سال تنهایی مارکزدیوان بدون سانسور فروغ فرخزادمجموعه نفیس “چگونه شاعر شویم؟”مجموعه 150 شعرگرافی خاصمجموعه نفیس 100 شعر اروتیک فارسی

آرین ایرانی, جدایی, قطعه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *