یادگاری مجتبی مانده

بر تن دشت ردپا مانده گیسویت در هوا رها مانده بازویت آنقدر که ضربت داشت ردّ شمشیر در هوا مانده بند نعلین...ظاهرا...،در اصل دهن ازرق است وا مانده یا حسن گفتنت که غوغا کرد صبر کن ذکر مرتضی مانده پس مدینه برادری شده است که چنین پای کربلا مانده پشت هر ذکر یا عمو جانت هوس ذکر یا اخا مانده لشکر تیغ! چشمتان روشن یادگاری مجتبی مانده گر چه «احلی من العسل» گفتی تازه احلی من البلا مانده چه به روز تو آمده که هنوز کمر خیمه گاه تا مانده زیر پا مانده ای و با حسرت نو عروس تو روی پا مانده دست تو در میان خون خودت دست او نیز در حنا مانده داستان جدایی ات این شد سر جدا، تن جدا جدا مانده تیغ ها که کشیده ات کردند وای من سهم نعل ها مانده گر چه قدت بلند شد اما نجمه بعد از تو بی عصا مانده انتشار اشعار شما در چکامه چکامه در اینستاگرام
بر تن دشت ردپا مانده
گیسویت در هوا رها مانده
بازویت آنقدر که ضربت داشت
ردّ شمشیر در هوا مانده
بند نعلین...ظاهرا...،در اصل
دهن ازرق است وا مانده
یا حسن گفتنت که غوغا کرد
صبر کن ذکر مرتضی مانده
پس مدینه برادری شده است
که چنین پای کربلا مانده
پشت هر ذکر یا عمو جانت
هوس ذکر یا اخا مانده
لشکر تیغ! چشمتان روشن
یادگاری مجتبی مانده
گر چه «احلی من العسل» گفتی
تازه احلی من البلا مانده
چه به روز تو آمده که هنوز
کمر خیمه گاه تا مانده
زیر پا مانده ای و با حسرت
نو عروس تو روی پا مانده
دست تو در میان خون خودت
دست او نیز در حنا مانده
داستان جدایی ات این شد
سر جدا، تن جدا جدا مانده
تیغ ها که کشیده ات کردند
وای من سهم نعل ها مانده
گر چه قدت بلند شد اما
نجمه بعد از تو بی عصا مانده
کتاب قهوه سرد آقای نویسنده اثر روزبه معینکتاب جزء از کلدیوان بدون سانسور ایرج میرزاکتاب نفیس رازهایی درباره زناننسخه کامل کفرنامه کارورمان صد سال تنهایی مارکزدیوان بدون سانسور فروغ فرخزادمجموعه نفیس “چگونه شاعر شویم؟”مجموعه 150 شعرگرافی خاصمجموعه نفیس 100 شعر اروتیک فارسی

اشعار عاشورایی, حضرت قاسم بن الحسن (ع), غزل, مجید تال

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *