آرش دارایی

شهر آلوده به ویروس هماغوشی بود !

روحم از مکه ی چشمان تو هجرت می کرد
کفر تو داشت به این مرد خیانت می ‌کرد

این همان امی دلبسته به قرآنت نیست
که در آغوش تو احساس نبوت می کرد؟

طرف دخمه ی ابلیس و خدا می رفتی
مردی از داخل من داشت صدایت می کرد

اقرا باسم غزل تازه ی من، باور کن
شعر من تازه تو را داشت هدایت می کرد

تازه وقتی که بنی هاشم آغوشم داشت
به ابوطالب دستان تو عادت می کرد

از تو تحریم شدم ، زنده به گورت کردند
توی آغوش قریشی که جهالت می کرد

عمرو بودم علی چشم تو بر من افتاد
ذوالفقار از همه اعلام برائت می کرد

دیشب انگار کسی گریه کنان بر سر چاه
مترقی تر از این جامعه صحبت می کرد

شهر آلوده به ویروس هماغوشی بود
کاش این درد به من نیز سرایت می کرد

...

آرش دارایی, عاشقانه, غزل نظر دهید...

صبح بخیر!

اول صبح لبت هست، عسل یعنی چه؟!
تن من پیش تو فهمید، بغل یعنی چه!

از دلِ گنبد تو صوت اذان می آید
تو بگو حیّ علی خیر عمل یعنی چه؟!

میدهی بوسه پس از بوسه، چه خوب!
به من آموخته ای رد و بدل یعنی چه

میگدازی و تنت بر بدنم میبارد...
علت زلزله هایی تو ، گسل یعنی چه!

من و تو دست و ترنجیم که تعبیر کنیم
معنی هر غزل از شیخ اجل یعنی چه

وقتی از گرمی آغوش تو بر میخیزم
تازه پي ميبرم آن روزِ ازل یعنی چه!

...

آرش دارایی, اروتیک, صبح بخیر, عاشقانه, غزل نظر دهید...