گل آمد و تكليف زمين روشن شد!
هم مرزِ ميان مهر و كين روشن شد
هم وضع جهان كفر و دين روشن شد
گفتند: زمين تهى ست بعد از باران
گل آمد و تكليف زمين روشن شد
هم مرزِ ميان مهر و كين روشن شد
هم وضع جهان كفر و دين روشن شد
گفتند: زمين تهى ست بعد از باران
گل آمد و تكليف زمين روشن شد
تو لب گشودی و من محو یک سلام شدم
و بی مقدمه درگیر این درام شدم
ورق زدی و تمام دلم به حرف افتاد
ورق زدی و به حرف تو زود خام شدم
دو فصل خواندی و ول کردی انتهایم را
دو فصل رفتی و پنداشتی تمام شدم
ورق ورق شدم و در غروب بُر خوردم
و در مسیر عبور تو قتل عام شدم
غرور ساکت من در مرور ساده تو:
مرا درست نخواندی و من حرام شدم....