محمد شیخی

اهل قاجاری و در فکرت بجز سرکوب نیست!!

در دلم این روزها چیزی بجز آشوب نیست
اهل قاجاری و در فکرت بجز سرکوب نیست!

قلب من همچون درختی شد ولی این را بدان
اینکه رویش یادگاری می نویسی چوب نیست

طعنه های اهل کنعان سخت تر از مردن است
دوری یوسف دلیل گریه ی یعقوب نیست

زخم من با زخم های تازه بهتر می شود
خاطراتت را بیاور حالم اصلا خوب نیست

هی نگو پای تمام غصه هایت صبر کن
غصه های من شبیه قصه ی ایوب نیست!

...

جدایی, رابطه, غزل, محمد شیخی نظر دهید...

آغاز کند ماه جدید قمری را !

یک شعر بخوان شعر سپهری و پری را
ترویج بده لهجه ی زیبای دری را

سرگشته و عاشق که نه دیوانه نماید
تفسیر تماشای تو شیخ طبری را

یک دور بزن تا که تماشای تو امشب
آغاز کند ماه جدید قمری را

لبخند تو در برزخ دربار و سلاطین
شیرین بکند قهوه ی تلخ قجری را

باخنده ی خود لطف کن و نرم بگردان
این جسم به جا مانده ی عصر حجری را

...

عاشقانه, غزل, محمد شیخی نظر دهید...

مشکل شرعی ندارد بوسه از لب های تو!

چشم تو مجموعه ی شعر و نگاهم ناشر است چشم هایت سوژه ی خوبی برای شاعر است بازوانت مثل یک منظومه ی شعر کهن بین آغوشت شب شعر عجیبی دایر است پند آموز و کمی طولانی و پر پیچ و تاب گیسوان مشکی ات یک مثنوی فاخر است سبک های مختلف را می شود با تو سرود چون لبت مثل دو بیتی های بابا طاهر است مشکل شرعی ندارد بوسه از لب های تو میوه ی بیرون زده از باغ حق عابر است

چشم تو مجموعه ی شعر و نگاهم ناشر است
چشم هایت سوژه ی خوبی برای شاعر است

بازوانت مثل یک منظومه ی شعر کهن
بین آغوشت شب شعر عجیبی دایر است

پند آموز و کمی طولانی و پر پیچ و تاب
گیسوان مشکی ات یک مثنوی فاخر است

سبک های مختلف را می شود با تو سرود
چون لبت مثل دو بیتی های بابا طاهر است

مشکل شرعی ندارد بوسه از لب های تو
میوه ی بیرون زده از باغ حق عابر است!

...

اروتیک, عاشقانه, غزل, محمد شیخی نظر دهید...

قهوه ی تلخ قجری!

یک شعر بخوان شعر سپهری و پری را
ترویج بده لهجه ی زیبای دری را

سرگشته و عاشق که نه دیوانه نماید
تفسیر تماشای تو شیخ طبری را

یک دور بزن تا که تماشای تو امشب
آغاز کند ماه جدید قمری را

لبخند تو در برزخ دربار و سلاطین
شیرین بکند قهوه ی تلخ قجری را

باخنده ی خود لطف کن و نرم بگردان
این جسم به جا مانده ی عصر حجری را

...

عاشقانه, غزل, محمد شیخی نظر دهید...