بهمن

چون توی دنیای مجازی میهمان دارم!

این روزها حس بدی با دوستان دارم
با دوستانم حالتی دامن کِشان دارم

آنقدر مردادم که حتی در یخِ بهمن
انگار طرح جامع خرماپزان دارم!

در من کسی افتاده مثل "من نمی فهمم" !
یا حرف های مبهمی توی دهان دارم !

یک جنگ اغلب نامقدس یا مقدس تر
با دشمنان فرضی ِ این داستان دارم

این داستان چیزی ندارد جز همین شاعر
یک شاعرِ دلواپس ِ نامهربان دارم

یک چند وقتی می شود با فحش می خوابم
حتی مرتب میلِ به زخم زبان دارم

تا ظهر می خوابم که شب بیدار بنشینم
چون توی دنیای مجازی میهمان دارم

یک مشت آدم که نمی بینم، -همین خوب است-
گاهی خودم مهمانم و یک میزبان دارم

فردای شب های سگی از روی بیکاری
توی خیابان گوشه ی چشمی به نان دارم

گاهی دقیقا گوشه ی چشمم به بعضی هاست
گاهی شدیدا مشکل جا و مکان دارم!

اصلا سیاسی نیستم، اهل دموکراسی
نه مشکلی با شرق تا غرب جهان دارم

من حزب بادم، دست کم حزب سر و سینه
بنده اصولا اشتیاقِ گفتمان دارم

با الکل بالای صد در صد نمی مستم
گاهی فقط هنگام خوابیدن تکان دارم

این روزها قلبا ارادتمند خیامم
اما به جای کوزه، رسما استکان دارم

چیز زیادی در بساطم نیست، غیر از این
باور کنی یا نه؟! فقط،یک ذره "جان" دارم

...

بهمن, غزل, مرداد, ناصر ندیمی نظر دهید...