ای فدای قد و بالای تو، زن تر شده ای!
انتشار اشعار شما در چکامه چکامه در اینستاگرام کتاب قهوه سرد آقای نویسنده اثر روزبه معینکتاب جزء از کلدیوان بدون سانسور ایرج میرزاکتاب نفیس رازهایی درباره زناننسخه کامل کفرنامه کارورمان صد سال تنهایی مارکزدیوان بدون سانسور فروغ فرخزادمجموعه نفیس “چگونه شاعر شویم؟”مجموعه 150 شعرگرافی خاصمجموعه نفیس 100 شعر اروتیک فارسی
آمدی، شادی و ماتم به سراغم آمد
خنده و گریه ی توام به سراغم آمد
آمدی مثل همان سال نبودی دیگر
کی رسیدی گل من؟ کال نبودی دیگر!
آمدی «نو شده» هرچند کهن تر شده ای
ای فدای قد و بالای تو، زن تر شده ای!
شیطنت رفته و افسونگری آموخته ای
خواندهای شعر مرا، شاعری آموخته ای
جای آن چشم، که گور پدرِ آهو بود
لانهی مضطربِ فاخته ترسو بود
دختری رفت که اخم و غضبش شیرین بود
زنی آمد که لبِ خنده زنش غمگین بود
دختری بست به بازوی درختی، تابی
زن سرازیر شد از سرسره ی بیتابی
قلعه زخمی در حال فرودی انگار
پل تنباخته در بستر رودی انگار
گل پژمرده ناکام قراری شاید
دست آشفته مستی به قماری شاید
بنشین از منِ بی حوصله شعری بشنو
قدر یک لحظه از آن فاصله شعری بشنو
بعدِ تو برگ زمین خورده به طوفان زد و رفت
یک شب از خانه به آغوش خیابان زد و رفت
دل به دریا زد و هی همسفرِ جوها شد
زنگ بیداری او، دسته جاروها شد
آه دیر آمدی ای بغض فروبرده من!
آه دیرآمدی ای اشک زمین خورده من!
سخت ماندم که عذاب تو زمینم نزند
سینه ام سنگ شود مثل تو، سینم نزند
سخت ماندم که نیایی و خرابم نکنی
قصّه خواندم نزدم پلک که خوابم نکنی
پلّه ها با کف پای تو محبّت نکند
درِ این خانه به این پاشنه عادت نکند
رفتی و دور شدی، اینهمه دیرم کردی
مو به مو، رو به روی آینه پیرم کردی!
گیرم این فاصله را با دو قدم رد بکنیم
آه! با عمر هدر رفته چه باید بکنیم
عشق دورم! فقط آن خاطره ها سهم من است
بسته درها و همین پنجره ها سهم من است
در همین شعر که گفتم به تو جان خواهم داد
از همان پنجره ها دست تکان خواهم داد...