اولین جمعه ى سال است، کجایی آقا
آسمان غرق خیال است، کجایی آقا
اولین جمعه ى سال است، کجایی آقا
یک نفس عاشق اگر بود زمین، می فهمید
عاشقی بی تو محال است، کجایی آقا
آسمان غرق خیال است، کجایی آقا
اولین جمعه ى سال است، کجایی آقا
یک نفس عاشق اگر بود زمین، می فهمید
عاشقی بی تو محال است، کجایی آقا
هوای رابطه دلگیر می شود گاهی
اگرچه زود ولی دیر می شود گاهی!
به سویم آمدی اما جناب معشوقه
دل از وصال رُخت سیر می شود گاهی!
پر و بالش در عشق بسته شده
از ریا و دروغ خسته شده...
تا به حدّ جنون خطرناک است!
دختری که دلش شکسته شده...
برگ ريزوناى پاييز کى چشم برات نشسته
از جلو پات جمع ميکنه برگاى زرد و خسته
کى منتظر ميمونه حتى شباى يلدا
تا خنده رو لبات بياد شب برسه به فردا
قرار بود که تقدیر این چنین باشد
حرم برای حسین و کرم برای حسن
دو آرزو به دل مادر جوانش ماند
کفن برای حسین و حرم برای حسن
ما ز محبان على(ع) و عمر
هيچ نگوييم ز خير و ز شر
حشر محبان على با على
حشر محبان عمر با عمر!
هم مرزِ ميان مهر و كين روشن شد
هم وضع جهان كفر و دين روشن شد
گفتند: زمين تهى ست بعد از باران
گل آمد و تكليف زمين روشن شد
بر سر بام بیا، گوشه ابرو بنمای
روزهگیران جهان منتظر ماه نو اند!
از تو مرا امید شفا نیست،
شاید امامزاده ی بعدی...
من زنده ام که دوست بدارم،
لطفا حرامزاده ی بعدی...!
جهنم خُلق تنگ و خوی زشت است
بخند ای غنچه تا اردیبهشت است
شراب و شعر و عشق و ساز و آواز
به هر جا جمع شد، آنجا بهشت است!